داستان این کتاب درباره دختر 15 سالهای به نام زیبا است که در آسایشگاه کودکان بیسرپرست زندگی میکند و پدرش به خاطر اختلالات روانی در تیمارستان بستری است و مادرش نیز با فرد دیگری ازدواج کرده است. تا اینکه در یک روز پاییزی پدرش زنگ میزند و از او میخواهد کمکش کند تا از تیمارستان فرار کند.
کتابخانه عمومی شهید صدر اسفرجان منبع
درباره این سایت